علیرضا اردبیلی، کارشناس مسائل سیاسی در حوزه آذربایجان و قفقاز و سردبیر سایت تحلیلی «تریبون» در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی به دلایل اختلافات میان ایران و آذربایجان، رویکرد تهران در جنگ قرهباغ و موضوع ایجاد کریدور زنگهزور پرداخته که در ادامه میخوانید.
– رویکرد ایران در جنگ اول و دوم قرهباغ را چگونه ارزیابی میکنید؟
جمهوری اسلامی ایران در جنگ اول و دوم قرهباغ یک راس مثلث روسیه ارمنستان و ایران بوده و نقشش نسبت به دو راس دیگر این مثلت کمتر بوده است. اینکه دقیقا چه نقشی بازی کرده مورد اختلاف است. روایت خود جمهوری اسلامی این است که در جنگ اول به آذربایجان کمک کردهاند اما این ادعا با اسناد ویکی لیکس و با روایتهایی که رهبران ارمنستان و البته اعتراقاتی که ارامنه قرهباغ داشتهاند به شدت متفاوت است. یعنی هم اسناد ویکی لیکس و هم اعترافات رهبران ارمنی نشان میدهد که ایران در جنگ قرهباغ در کنار ارمنستان بوده است.
– ریشه اصلی تنشهای موجود میان آذربایجان و ایران چیست؟
یکی از دلایل تنش این است که جمهوری اسلامی به هیچ وجه حاضر به پذیرش جمهوری آذربایجان نیست. با توجه به پتانسیل و سابقه تاریخی آذربایجانیها در ایران وجود یک کشور مستقل سکولار که جذابیتهایی هم برای ایران داشته باشد، برای تهران قابل تحمل نیست. موضوع دوم که مهمتر است اینکه جمهوری اسلامی ثابت کرده در همه مسائل داخلی و خارجی از امکان محاسبه سود و زیان منافع خود عاجز است به همین دلیل در روابط با دیگر کشورها به جای تکیه بر اشتراکات فرهنگی و منافع مشترک بر اختلافات تمرکز کرده و در خصوص روابط با آذربایجان نیز به همین صورت است.
یک نکته مهم دیگر اهمیت مناطق اشغالی آذربایجان برای جمهوری اسلامی برای سازمان دادن به قاچاق برخی کالاها از جمله مواد مخدر و تامین نیازهای خود از این طریق در دوره تحریم است.
این چیزی است که بسیاری از مفسرین روسی، ارمنی و آذربایجان درباره آن متفق القول هستند. یعنی ایران از طریق مناطقی که پیشتر تحت اشغال قرار داشت، برای قاچاق مواد مخدر و همچنین وارد کردن موارد تحریمی استفاده میکرد اما بعد از بازپس گیری این مناطق توسط آذربایجان و موضوع ایجاد کریدور زنگهزور در شرایط سختی قرار گرفته است.
این مسیر(مرز با ارمنستان) نه تنها مسیر ترافیک مواد مخدر به غرب هست بلکه مسیر قاچاق این مواد به خود روسیه و اروپای شرقی هم هست. به همین دلیل ظاهرا روسیه نیز از این موضوع ناراضی بوده و به تهران اعتراض کرده است. حمایت روسیه از آذربایجان در موضوع ایجاد کریدور زنگهزور نیز باید در این راستا تفسیر شود.
-فاکتور اسرائيل در اختلافات میان ایران و آذربایجان چیست؟
اسرائيل و آذربایجان دارای ریشههای عمیق فرهنگی و تاریخی از جمله زندگی دهها هزار یهودی در آذربایجان در طول دههها و سدههای اخیر هستند. قبل از فروپاشی شوروی بیش از هشتاد هزار نفر یهودی در آذربایجان زندگی میکردند. بسیاری از آنان به اسرائیل رفته اما به عنوان لابی آذربایجان و حتی در غرب فعالیت میکنند.
در واقع روابط اسرائیل با آذربایجان که در جنگ دوم قرهباغ انعکاس زیادی در رسانههای جهانی داشت، چیزی بیش از همکاری نظامی یا یک پدیده جدید است. غیر از موضوع پیشینه و حضور پررنگ یهودیان در اراضی آذربایجان، دولت اسرائیل نیز به دلایل زیادی روابط حسنهای با باکو دارد.
-اظهارات مقامات ایران در خصوص مخالفت با تغییر مرزها در منطقه و جریان کریدور زنگهزور را چگونه ارزیابی میکنید؟
اختلاف میان آذربایجان و ارمنستان بر سر موقعیت قانونی این راه میان آذربایجان و نخجوان است. آذربایجان از نام کریدور استفاده میکند و ارمنستان از راه یا جاده استفاده میکند. ارمنستان و آذربایجان با توافقنامه ده نوامبر سال ۲۰۲۰ بر سر این موضوع به توافق رسیدند که ارمنستان کریدوری را به آذربایجان بر دسترسی به نخجوان بدهد و آذربایجان نیز راهی را از طریق دالان لاچین برای دسترسی به منطقه قرهباغ که اقلیت ارمنی نیز در آن ساکن هستند بدهند. طرفین اختلافاتی در خصوص چگونگی این راهها و بُعد حقوقی آن دارند اما جمهوری اسلامی با هر دوی آنها مخالف است.
ایران در تلاش است تا مرز ۴۲ کیلومتری با ارمنستان که لااقل برای ارتباط با اروپا مهم است نگه دارد. البته با کریدور مذکور این راه قطع نمیشود. احتمالا تهران نگران است که این مسیر و تحت کنترل بودن آن توسط روسیه محدودیتهایی برای حمل و نقل ایران به وجود بیاورد. چون جمهوری اسلامی در این موضوع با روسیه نیز اختلافاتی داشته است.
– موضوع تُرکهای ایران چه جایگاهی در اختلافات میان آذربایجان با ایران دارد؟
من معتقد نیستم که آذربایجان و البته ترکیه از طریق امنیتی یا تامین مالی یا شیوههای دیگری جنبش ملی آذربایجانیها و ترکگرایی در ایران را تقویت میکنند. سیاست جمهوری آذربایجان صرفا در مورد آذربایجانیهای مقیم غرب بوده از جمله اینکه تمایل داشته از وجود آنان نه برای سیاست گذاری برای ایران بلکه در همان غرب و در مقابل لابی ارمنی استفاده کند. یعنی بتواند از مشارکت یا تشکهای آنان در برابر لابی ارمنی استفاده کند. از جمله نمونههای موفق آن، سوئد بوده است.
ولی هیچ موردی از اینکه ترکیه و آذربایجان از جنبش ملی تُرکها در ایران حمایت و استفاده کنند، وجود ندارد. حتی کانالهای تلویزیونی آذربایجانیهای شهروند ایران در ترکست و ماهوارههای جمهوری آذربایجان ممنوع بوده است. همچنین برخی از فعالین آذربایجانی شهروند ایران هم به ترکیه و آذربایجان ممنوع الوورد بوده و حتی بعضی از آنها دیپورت شدهاند.