نیکول پاشینیان، اولین رهبر سیاسی ارمنستان در جمهوری سوم این کشور است که از نظر تبارشناسی، متعلق به “قبیله قاراباغ” (کلان قاراباغ) نیست. قبیله مزبور به رهبری روبرت کوچریان و سرژ سرکیسیان (رؤسای جمهور دوم و سوم) متشکل از یک دسته دارای درجه استادی در رشتههای تجارت، پاکسازی اتنیکی و آدمکشی بودند. کارنامه این قبیله، تحریک عقب ماندهترین احساسات عظمت طلبانه ارامنه ارمنستان و دیاسپورای ارمنی، با وعده تأسیس عنقریب ارمنستان بزرگ از طریق تصرف اراضی کشورهای همسایه بود. اگر حقوق بشر و حقوق بین المللی اجازه تحقق چنین پروژهای را نمیداد، باکی نبود. رهبران قبیله قاراباغ به کرات تصریح کردهاند که بهتر است اشغال کرد و در دنیا محکوم شد چون اگر کشورتان اشغال شود، محکومیت اشغالگران از سوی جهان، سودی به حال شما نخواهد داشت. هنر این کلاهبرداران در فریب مردم ارمنستان، در این نکته بود که تنها دو آلترناتیو “اشغال کردن” و “اشغال شدن” را در برابر چشمان عموم، به مقایسه میگذاشتند و خبری از آلترناتیو سوم نبود! گویی دویست کشور دنیا که دست به اشغال اراضی همسایگان نزدهاند، با اشغال کشور خود مواجه شدهاند!!
در بهار سال ۲۰۱۸ در جریان انقلاب مخملی ارمنستان به رهبری نیکول پاشینیان، تصور میشد که با خروج رهبری سیاسی این کشور از دست قبیله قاراباغ، منطقه قفقاز جنوبی از شر این ذهنیت بیمار، خلاص خواهد شد. خلاصه داستان از این قرار است که توهم بیپایان جامعه ارمنستان در مورد نقش و اهمیت این کشور، با پیروزی انقلاب ۲۰۱۸ وارد قالب و فاز تازهای شد. جامعه ارمنستان اگر تا آن سال، در مورد اهمیت تعلق به جهان مسیحی و حافظ منافع روسیه بودن یا توانایی مالی دیاسپورای ارمنی، دچار توهم بود، اینبار در محاسبه اهمیت انقلاب مخملی خود، دچار اشتباه شد. ادعا شد که انقلاب ۳۹ روزه ارمنستان در سال ۲۰۱۸، مهمترین حادثه تاریخ بشر و زمانه حاضر بوده است و جامعه ارمنستان بعداز انقلاب، “خالصترین” دموکراسی تاریخ جهان است که توانسته نسل حاضر بشریت را مستقیما به دموکراسی آتن آنتیک پیوند بزند(!) و …. و….
تأثیر این موج توهمی جدید بر ارامنه، این انتظار توهم آلود از جهان بود که بخاطر دموکرات بودن رژیم ارمنستان، مزاحم اشغالگری این کشور نشود! از نظر جامعه متوهم ارمنستان “بدیهی” بود که هیچ کشوری، حاضر به بازگردانیدن اراضی اشغال شده آذربایجان به این کشور نباشد! منطق متوهمین بیشمار حاکم بر فضای عمومی ارمنستان این بود که بازگردانیدن اراضی اشغالی آذربایجان به این کشور یعنی “گرفتن از ارمنستان دمکراتیک و دادن به آذربایجان دیکتاتوری”!
امروز ادعا میشود که این محاسبه عجیب و غریب، موجب سه رفتار غیرقابل فهم ارمنستان تحت رهبری پاشینان شد:
۱. برگزاری مراسم دولتی در شوشای تحت اشغال از سوی دار و دسته پاشینان
۲. اعلام جمله نسنجیده “قاراباغ، ارمنستان است و نقطه” از سوی پاشینان که به معنی کنار گذاشتن پروسه مذاکرات (ولو بی نتیجه) بود.
۳. اعلام شعاری با مفهوم “جنگ جدید به معنی اشغال سرزمینهای جدید از سوی ارتش ارمنستان” از سوی داوید تونایان وزیر دفاع ارمنستان. (مارس ۲۰۱۹ در دیداری با دیاسپورای ارمنی در ایالات متحده آمریکا)
هرکدام از سه رفتار فوق به تنهایی معادل “انگیزه برای اعلام جنگ مشروع” Casus belli از نظر حقوق بین المللی از سوی آذربایجان بود.
آنچه برای ناظران سیاسی منطقه غیرقابل فهم بود، اتخاذ این رویه از سوی نیکول پاشینان، منتقد سرسخت باندهای جنگ طلب و ناسیونالیست ارمنستان بود که مبتکران، معماران و مجریان اشغال ۲۰ درصد از اراضی آذربایجان و پاکسازی اتنیکی یک میلیون شهروند جمهوری آذربایجان بودند. حال این منتقد سابق جنگسالاران ارمنی، رفتاری از خود نمایش میداد که افراطیتر از رفتار همان جنگسالاران بود.
در طی مدتی که از دهم نوامبر ۲۰۲۰ (پایان جنگ ۴۴ روزه) سپری شده است، همان جنگسالاران، بارها پاشینیان را بخاطر سه رفتار تحریک کننده و نسنجیده فوق، سرزش کردهاند.
با توجه به این موارد، میتوان سخنان دو روز قبل نیکول پاشینیان در تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ را، یک نقطه عطف تاریخی در رفتار جامعه ارمنستان و ارامنه در یک دوران تاریخی طولانی بحساب آورد.
او در این روز ضمن اشاره به یک سری فاکتهای مهم از تاریخ سه دهه کلنجار دیپلماتیک با آذربایجان در سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بین المللی، گفت:
“سرنوشت قاراباغ در چهارچوب قانون اساسی آذربایجان رقم خواهد خورد” میتوان امیدوار بود که ارمنستان و ارامنه، به این نتیجه ساده رسیدهاند که بدون اشغال کردن و اشغال شدن هم میتوان کشورداری کرد و این وضعیت (نه اشغال کردن و نه اشغال شدن) یک شرایط فوق العاده یا غیرقابل وصول نیست.