صفحه اصلی / مقالات / آزربایجان، الاحواز، اصفهان و مسئله آب – کریم اصغری

آزربایجان، الاحواز، اصفهان و مسئله آب – کریم اصغری

حدود ۲۴ سال پیش وقتی تیم فوتبال ایران در یک بازی تماشایی و احساسی با تساوی مقابل تیم استرالیا توانست به بازیهای جام جهانی فوتبال در فرانسه راه یابد تقریبا در اکثر ایران کارناوالهای شادی به راه افتاد و من هم آنموقع دانش آموز سال آخر دبیرستان در مدرسه ”منصور/طالقانی” (یادگار حکومت ملی بود که سال ۹۱ به همین دلیل تخریب شد) تبریز بودم.

همچنین آن سالها مصادف با گسترش جنبش هویت طلبی در آزربایجان بود. علیرغم گذشت حدود ۲ سال از مسئله انتخابات دوره پنجم مجلس ایران که مانع از راهیابی دکتر چهره گانی شدند; هنوز در لابلای صحبتهای مردم بحث ظلم به دکتر چهره گانی و پایمال شدن حقوق رای دهندگان مطرح بود. در واقع به نظر من آن سالها مصادف بود با “گذر تفکر سیاسی مردم تورک از سیستم مرکزگرایی به عدم مرکزگرایی”. بیشتر صحبتها درحول و محور تدریس زبان تورکی و موسیقی آزربایجانی بود.

حدود ۱۱ سال پس از انتخابات حاشیه دار مجلس، شاهد حوادث خرداد ۱۳۸۵ (توهین روزنامه دولتی ایران به مردم تورک) در آزربایجان بودیم که شاید یکی از خونینترین حوادث اعتراضی تا به آنروز به دولت تهران بود. سکوت معنادار سایر شهرها و مدیاهای فارسی زبان برای مردم آزربایجان سنگین آمد. تنها تلویزیون گوناز بود که صدای مردم شده بود. آنموقع من دانشجوی فوق لیسانس روابط بین الملل در تهران بودم و عملا دیدم چگونه مرکز نشینان از سرکوب مردم حمایت میکردند. حتی در سطح اساتید دانشگاهی…!!!

حوادث مشخص ذکر شده فوق کم کم آغازی بر گسست عاطفی آزربایجان از ایران بود و هر روز این فاصله بیشتر میشد. کار به جایی رسید دیگر نه تنها در پیروزیهای ”ستارگان پارسی” مردم تورک خوشحال نمی شدند، بلکه با شکست آنها مردم آزربایجان در برخی شهرها در سطح شهر و معابر شیرینی پخش میکردند.

همچنین، بعد از حوادث خونین آزربایجان در خرداد ۱۳۸۵ بحث اعتراض مردم تورک به خشکانیده شدن دریاچه اورمیه مطرح شد. دیگر بحث تدریس زبان مادری و یا موسیقی آزربایجانی نبود. ”مسئله حیات و ممات آزربایجان” بود و است. دولت تهران با الگوبرداری از روسها که دریاچه آرال را خشک کردند، میخواست نگین آزربایجان را خشک کند و آن را پدیده طبیعی نشان دهد اما دیگر مردم حقیقیت را میدانستند و میدانند.!!!

در طی ۱۰ سال اخیر کم کم روستاهای اطراف دریاچه اورمیه خالی از جمعیت میشود و بحث مهاجرت به شهرهای بزرگ و مرکز گسترش میابد. در کنار این مسئله سرکوب مردم آزربایجان به دلیل بی توجهی دولت به وضعیت وخیم دریاچه اورمیه از سوی دولت ایران با بی تفاوتی و بعضا همراهی ایرانگرایان وطنی همراه بود.

در طی چند سال اخیر مردم الاحواز نیز وضعیتی مشابه و حتی بدتر از آزربایجان داشتند. به دلیل سیاستهای تبیعض آمیز دولت تهران نسبت به عربها همانند تورکها رودهایشان مصادره میشود، احشامشان از بین میرود و نخلهایشان از بی آبی از بین میرود. اعتراض مردم عرب نیز به شدیدترین وجه ممکن سرکوب میشود. باز هم به مانند آزربایجان برای اعتراض مردم عرب شهرهای اصفهان، تهران، شیراز، کرمان و… سکوت معناداری دارند!!!

اما آزربایجان، درد برادران و خواهران عربشان را به دلیل درد و ستم مشترک ملی از اعماق حس میکند، میفهمد و زندگی میکند. تصمیم به حمایت گرفتند. باز برای اولین بار بود که مردم آزربایجان در چنین موقع حساس با تصمیم بسیار مهم که ناشی از فهم بالای سیاسی بود در کنار ملت معترض عرب ایستاد و در روز ۲ مرداد ۱۴۰۰ در حمایت از ملت عرب شاهد ”اعتراض میدانی” ملت تورک آزربایجان بودیم.

بی آبی و تشنگی دردی است که رنگ پوست، زبان و نژاد نمیشناسد اما آنها در برابر تشنگی آزربایجان و الاحواز سکوت کردند و متاسفانه بعضا همراهی کردند. ما به مانند آنها رژیم را همراهی نکردیم و نخواهیم کرد اما فکر میکنم مردم تورک، عرب، بلوچ، کورد نیز در کنار آنها نخواهند بود. چراکه در طول حداقل ۱۰۰ سال اخیر نگاه مرکزگرایان فارس محور به غیر فارسها نگاهی انسانی و محترمانه نبوده و نیست. در صورت تداوم این نگاه غیر انسانی و غیر محترمانه و عدم تغییر گفتمانشان شاید این گسست برای همیشه صورت بگیرد و شواهد نیز حاکی از آن است. مثال شوروی، چکسلواکی، سودان و یوگسلاوی تائید سخنانم خواهد بود.

کریم اصغری – ۹ آذر ۱۴۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *