رضا حسینی بقانام، موزیسین نامدار تبریزی در رابطه با دشمنی مافیای موسیقی تهران با موسیقی آزربایجان گفت: «مافیای موسیقی تهران تا بدین لحظه اجازه ورود موسیقی سنتی آزربایجان را به جشنوارههای موسیقی سنتی نداده است و ما تنها قادر به شرکت در جشنوارههای نواحی هستیم و من طی صحبت با دوست و آشنا کاملا متوجه هستم که این یک امر عمدی است.»
رضا حسینی بقانام متولد تبریز، کارشناسیارشد اتنوموزیکولوژی و دکترای مطالعات ترجمه و موزیسین از دانشگاه هنر تهران است و هم اکنون در تبریز مشغول فعالیت است.
او در گفتگو با «یاز اکو» آسیب های وارده به موسیقی آزربایجان جنوبی را عمدی خواند و گفت: «در رابطه با آسیبشناسی موسیقی آزربایجان میتوانم بگویم یکسری آسیبها عمدی هستند، یکسری آسیبها به نازل شدن زیاد سطح فرهنگی جامعه برمیگردد و یکسری از آسیبها نیز به مسائل اقتصادی ما مربوط میشود. منظورم از آسیبهای عمدی این است که عدهای دانسته و خودآگاه آن را انجام میدهند. به عنوان مثال باید بگویم ما در ایران یک موسیقی فارسی سنتی و یک موسیقی آزربایجانی داریم که دارای ردیف دستگاهی هستند و به عبارتی سایر موسیقیهای اقوام مقامی هستند نه موغامی! اما جالب اینکه مافیای موسیقی تهران تا بدین لحظه اجازه ورود موسیقی سنتی آزربایجان را به جشنوارههای موسیقی سنتی نداده است و ما تنها قادر به شرکت در جشنوارههای نواحی هستیم و من طی صحبت با دوست و آشنا کاملا متوجه هستم که این یک امر عمدی است و در مقابل همین افراد به ما میگویند: “خوب میکنیم، همین است که هست” این در حالی است که ما حرف زیادی در این زمینه برای گفتن داریم.»
حسینی بقانام درباره وضعیت اسفبار امکانات فرهنگی تبریز گفت: «واقعیت این است که ما در صحرای لم یزرع فرهنگی هستیم، حتی قبل از شیوع کرونا نیز تئاتر شهر ما(تبریز) ماهی یک بار تئاتر به خود میدید در حالیکه تئاتر شهر دارای سه سالن مجزا است و هر روز باید شاهد اجرای چندین تئاتر در آنجا باشیم، جالبتر اینکه در این شهر فقط یک سال استاندارد اجرای کنسرت وجود دارد. این وضعیت فرهنگی شهر ماست و مسئولین شهر هم عین خیالشان نیست موسیقی در شهر اجرا شود یا نشود و نهایت در مراسمهای رسمیشان چند موسیقی مردمپسند و عامهپسند را از خوانندگان خاصی پلیبک میکنند و تمام.»
این موزیسین نامدار تبریزی افزود: «به جرأت میگویم ما اصلاً مسئول فرهنگی در شهر نداریم و حتی اگر فردی هنرشناس و فرهنگشناس هم در اداره کل فرهنگ و ارشاد استانمان که اصلیترین مرکز فرهنگی شهر است، در حاشیه میماند و به او اجازهی ابراز وجود نمیدهند. در این شهر ما تنها یک هنرستان موسیقی داریم که آنهم تا امروز حتی یک معلم استخدامی ندارند و تمام معلمهایش حقالتدریس هستند. وضعیت دانشگاههای ما هم اینگونه است. موسیقی باید در دانشگاههای دولتی تبریز یا دانشگاه هنر تدریس شود اما ما چنین چیزی نداریم. صحبت دانشگاه آزاد را هم نمیکنم که بحثی جدا دارد و جالب این است که چند سال است که این دانشگاه، تمام حقوق استادیام را به دلیل اینکه موزیسین هستم قطع کرده است، این وضعیت فرهنگی ماست.»